ارسال به تمامی نقاط تهران - سفارش سریع: 09113617623

درباره ما

20250712_1104_Dawn-Serenity_simple_compose_01jzyrtcvhfb9sy9ecbdp1vrq4-(1)20250712_1104_Dawn-Serenity_simple_compose_01jzyrtcvhfb9sy9ecbdp1vrq4-(1)

داستان بوف‌پوف

یک روز صبح زود، آن ساعتی که هنوز شهر در خواب است، اولین اشعه‌های خورشید از پنجره‌های قدی وارد اتاق خوابی در طبقه‌های بالایی یکی از برج‌های شهر می‌شود. دقایقی بعد، با صدای بلند آلارم گوشی، کورمال‌کورمال دستت را به گوشی می‌رسانی. خواب و بیدار، سعی می‌کنی هوشیاری‌ات را جمع کنی تا تصمیم بگیری باید واقعا بیدار شوی یا می‌توانی روی دکمه Snooze  بزنی و لذت‌بخش‌ترین بخش خواب روزانه‌ات را تجربه کنی؛ ولی می‌دانی که نمی‌شود: یک موجود پشمالوی ۵ کیلویی ساعتی است پشت در اتاقت کشیک می‌کشد و حالا با شنیدن صدای آلارم می‌داند که بیدار شده‌ای و مثل یک بمب ساعتی است که تنها راه خنثی کردنش وعده غذایی صبح اوست. چشم‌هایت را باز نکرده‌ای ولی می‌دانی باید دوان‌دوان بروی و غذایش را بار بگذاری که تا وقتی تو برای سر کار رفتن آماده می‌شوی، غذای او هم بپزد. تنها آن‌وقت است که می‌دانی هم شکم تنها هم‌خانه‌ات با صبحانه سیر شده و هم خیال خودت راحت شده که شب که به خانه می‌آیی و گربه‌ات منتظر است تا غذایی که به خیال او برایش شکار کرده‌ای را به او بدهی، دست خالی نخواهی بود..

خواب همچنان به چشمانت فشار می‌آورد، اما تصور میومیوهای گربه‌ات هم خواب را از تو می‌گیرد؛ حوصله آشپزی نداری و مدت‌هاست حتی برای خودت هم یک آشپزی درست و حسابی نکرده‌ای، ولی دلت نمی‌آید غذای خشک به گربه‌ای که تنها همدم‌ات هست بدهی که مبادا سلامتی‌اش به خطر بیافتد؛ درحال سبک‌سنگین کردن بین خوابیدن، دیر رسیدن سر کار و آشپزی برای گربه‌ات هستی که کم‌کم یادت می‌آید: ده روزی است که یک طبقه از فریزر خانه‌ات را، درست زیر طبقه قرمه‌سزی‌ها و قیمه‌ها، با غذای مورد علاقه‌ی او پر کرده‌ای. یادت می‌آید تنها به اندازه فشردن چند دکمه ماکروفر با پر شدن خانه‌ات از عطر مرغ و سبزیجات پخته‌ای که غذای گربه‌ات را تشکیل داده، فاصله داری… پس دکمه Snooze را می‌زنی با لبخندی بر لب داخل بالش‌ات فرو می‌روی. چون‌که می‌دانی که ۱۰ دقیقه بعد روز به‌خوبی شروع می‌شود. هم برای تو و هم برای گربه‌ات.

بوف‌پوف از کجا شروع شد؟

همه چی از دوتا گربه‌ی خودمون شروع شد. مثل خیلی‌های دیگه، ما هم اول براشون غذای خشک می‌خریدیم. حالا جدا از اینکه گرون و سخت‌گیر میومد، کم‌کم دیدیم این غذاها خیلی به دردشون نمی‌خوره. یواش‌یواش بی‌حال شدن، موهاشون نمی‌درخشید، گاهی دل‌درد می‌گرفتن، کلیه‌شون هم مشکل پیدا کرد. خلاصه، حس کردیم اینا فست‌فودن نه غذا!

گفتیم خب، چرا خودمون براشون غذا درست نکنیم؟ با مواد تازه، بدون نگهدارنده، بی‌چیزای عجیب. شروع کردیم با دامپزشک مشورت کردن و کم‌کم یه مدل غذایی براشون ساختیم که هم خوشمزه بود، هم مقوی.

نتیجه؟ دوتا گربه‌ی عاشق غذا! وقتی ظرفشونو می‌ذاشتیم زمین، با سرعت نور خودشونو می‌رسوندن. بعدش دوستامون یکی‌یکی شروع کردن گفتن: «برای گربه‌ی ما هم درست می‌کنید؟»، «می‌تونیم ما هم بگیریم؟»… و ما هم گفتیم: چرا که نه؟

اینجوری شد که بوف‌پوف به دنیا اومد—از دلِ یه نیاز واقعی، با عشق، با آزمون و خطا، و با کلی ذوق. چون ما معتقدیم هر گربه‌ای لیاقت یه غذای درست‌و‌درمون رو داره.

خیال راحت، دلِ قرص

ما بوف‌پوف رو ساختیم تا یه خیال راحت به زندگی گربه‌دوست‌ها اضافه کنیم. اینکه وقتی گربه‌ای رو به سرپرستی می‌گیرین، یه دغدغه‌ی مهم از دوشتون برداشته بشه: «غذاش رو چی بدم؟ چی براش خوبه؟ از کجا بخرم؟ گرونه؟ سالمه؟ دوست داره؟»

ما اینجاییم که بگیم: خیالت راحت.
غذای بوف‌پوف مثل غذای خونه‌ست، با مواد تازه و ترکیب‌هایی که دامپزشک تأیید کرده. بدون مواد نگهدارنده، بدون چیزای عجیب‌غریب، و با قیمت منصفانه. این یعنی هم سلامت گربه‌ت تضمینه، هم جیب خودت نفس راحت می‌کشه.

امید ما اینه که هیچ‌کسی فقط به خاطر نگرانی درباره غذا، از به سرپرستی گرفتن یه گربه‌ی بامزه منصرف نشه.
می‌خوایم گربه‌ها سالم‌تر، خوشحال‌تر، و سیرتر باشن. و صاحبان‌شون سبک‌تر، آسوده‌تر، و قرص‌تر.

بوف‌پوف فقط یه غذا نیست. یه قول ساده‌ست:
ما حواس‌مون به گربه‌ت هست، مثل خودت.